پیشرفت تکنولوژی زبان را به نقاط دوردستی از جهان کشاند که پیش از آن میسر نبود. تحقیقی که به تازگی توسط سایت معتبر LinkedIn صورت گرفته است نشان می دهد که بیش از ۹۰ درصد شرکت ها و کمپانی ها استخدام فردی که توانایی صحبت کردن به زبان انگلیسی را داراست در اولویت قرار داده و او را برای کسب و کار خود سودمند می دانند. از آن گذشته، اگر به آگهی های استخدامی اکثر شغل ها نگاهی بیندازید در لیست نیازمندی های احراز، دانش زبان انگلیسی در جایگاه های اول گرفته است که اهمیت آنرا نشان می دهد.
اگر به دنبال یافتن کار در کشوی دیگر هستید در آن صورت دانستن زبان اامی است.
تدریس خصوصی، شغلی برای فارغ التحصیلان زبان انگلیسی است که با توجه به تلاش و ذکاوت شما، میتواند پردرآمد یا کمدرآمد باشد. با توجه به ضعف عمومی دانشآموزان در درس زبان انگلیسی، اهمیت کنکور و دانشگاه، افزایش سفر به کشورهای انگلیسی زبان و دلایلی اینچنین، نیاز به کلاس های خصوصی زبان انگلیسی افزایش یافتهاست.
یکی دیگر از مشاغلی که فارغ التحصیلان رشتههای زبان انگلیسی، علی الخصوص گرایش مترجمی، میتوانند به صورت تخصصی انجام دهند، ترجمه است. یک مترجم میتواند به صورت شخصی یا کارمندی مشغول به کار شود. چنانچه مترجمان قصد داشته باشند به صورت شخصی کار کنند، میتوانند به صورت غیررسمی با شرکتهای ترجمه، دارالترجمهها یا خدمات دانشجویی همکاری داشتهباشند.
بر طبق آمار، زبان انگلیسی بیش از هر زبان دیگری به صورت آنلاین مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه بیش از 1 میلیون کاربر در سرتاسر جهان به جستجو و تایپ در فضای وب به زبان انگلیسی میپردازند. بنابراین، از جمله کاربردهای زبان انگلیسی در زندگی شما این است که با تسلط بر این زبان، خواهید توانست از منابع گستردهتری در فضای مجازی بهرهمند شوید. می توان گفت کلید اینترنت، زبان انگلیسی است.
اگر شما بر زبان انگلیسی تسلط پیدا کنید، توانایی تماشا طیف وسیعتری از فیلمهای سینمایی و تلویزیونی را پیدا خواهید کرد. همچنین از شنیدن موسیقیهای انگلیسی نیز در کنار موسیقیهای زبان مادریتان لذت می برید. بنابراین، از دیگر کاربردهای زبان انگلیسی میتوان به امکان لذت بردن از محصولات فرهنگی بیشتر و متنوعتر برای علاقهمندان به یادگیری زبان انگلیسی اشاره نمود.
مهاجرت به کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای انگلیسی زبان، نیازمند آشنایی مهاجرین با زبان انگلیسی میباشد. از دیگرمزایای زبان انگلیسی میتوان به تسهیل فرایند مهاجرت زبان آموزان به کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای انگلیسی زبان اشاره نمود.
بدیهی است زبان انگلیسی یکی از بهترین گزینههای موجود برای یادگیری زبان دوم است، چون منابع آن در دسترس بوده و آموزشگاههای زبان انگلیسی هم فراوان. به همین خاطر به افرادی که:
یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان یک راهحل پیشگیرانه توصیه میشود.
حدود 80 درصد از اطلاعات کامپیوتر، به زبان انگلیسی تحلیل و ارائه میشود؛ همینطور زبان رسمی مورداستفاده در پایگاه جستجوهای اینترنتی همچون گوگل، زبان انگلیسی است. از آنجا که قلمرو فعالیتهای اینترنتی، بدون حد و مرز است، ممکن است محتوایی که امروز در سایت شما منتشر میشود، مورداستفادهٔ یک کاربر انگلیسیزبان قرار گیرد.
کلید موفقیت بسیاری از سایتهای اینترنتی، دوزبانه بودن آنهاست. سایتهایی که محتوای خود را به دو زبان فارسی و انگلیسی عرضه میکنند، از شانس بیشتری برخوردارند که از بازدید و رتبهٔ بالاتری در گوگل برخوردار باشند. پس ضرورت یادگیری زبان انگلیسی برای فعالان این حوزه هم بسیار مهم است.
همانطور که مشاهده میکنید دلایل بسیاری در راستای ضرورت یادگیری زبان انگلیسی برای اقشار مختلف افراد وجود دارد؛ بنابراین لازم است، آموزش زبان انگلیسی بهصورت فراگیر و بهصورت درست اجرا شود. ازاینروبسیار مهم است آموزش زبان انگلیسی در مدارس، بهصورت کارآمدتر اجرا شود؛ در این صورت حتی فردی که در کلاسهای خصوصی و آموزشگاهی، اقدام به یادگیری زبان انگلیسی نکند، باید از توانایی بالا و قابل قبولی در زبان انگلیسی برخوردار باشد
آزمون MSRT در واقع همان MCHE است که توسط اداره بورس و امور دانشجویان خارج وزارت علوم نام آن تغییر پیدا کرده است. اما تفاوتی در آزمون ایجاد نشده است و کلیه سرفصل ها مانند قبل در قالب چهار مهارت شنیداری، درک مطلب، لغت و ساختار مورد آزمایش قرار می گیرد. مدرک این آزمون تنها در داخل کشور اعتبار دارد.
برای قبولی در آزمون زبان دکترا یا همان MSRT باید به نکات زیر دقت کنید. در اینجا ما به بررسی سوالاتی که توسط متقاضیان ازمون MSRT مطرح شده است می پردازیم.
سوالاتی در مورد MSRT که توسط بسیاری از متقاضیان مطرح می شود:
آزمون MSRT در سال ۱۰ بار (تقریبا هر ماه یک بار) برگزار می شود و شرکت در آزمون محدودیت ندارد و در صورت عدم قبولی در یک دوره می توان در دوره های بعدی نیز ثبت نام کرد ولی داوطلبانی که نمرات انها بالاتر از ۷۵ باشد تا یکسال نمی توانند در ازمون شرکت نمایند زیرا ظرفیت ازمون فوق برای مراکز دانشگاهی و آموزشی بوده و آخرین حد نصاب مراکز فوق نمره ۷۰ است. دانشجویان دکتری برای تصویب پروپوزال به حداقل نمره ۴۶ و برای فرصت مطالعاتی به حداقل نمره ۵۰ نیاز دارند.
برای قبولی در آزمون زبان دکترا یا همان MSRT باید توانایی خود را در چهار مهارت زیر تقویت کنید:
Structure
Listening
Reading
Vocabulary
این آزمون از سه قسمت تشکیل شده است:
1- Listening Comprehension: شامل 30 تست می باشد.
این قسمت از 30 تست تشکیل شده است و در آن از مکالمات کوتاه (Short Conversation) استفاده می شود که در آن دو نفر یک مکالمه کوتاه انجام داده و سپس سوال پرسیده می شود. باید توجه داشته باشید برای پاسخگویی به سوالات این بخش باید روی صحبتهای نفر دوم بیشتر توجه نمود.
2- Structure and Written Expression: این قسمت شامل 30 تست می باشد که 15 مورد آن مربوط به Structure و 15 تست دیگر مربوط به Written Expression می باشد.
3- Reading Comprehension: از 40 تست تشکیل شده که معمولا شامل 4 متن جداگانه می باشد.
بخش شنیداری |
بخش ساختار |
بخش درک مطلب |
کل |
30 پرسش / |
30 پرسش/ |
40 پرسش / |
100 پرسش/ |
15 دقیقه |
20 دقیقه |
40 دقیقه |
75 دقیقه |
- آیا در آزمون MSRT نمره منفی لحاظ می شود؟
خیر
- اگر یک بار در آزمون موفق نشویم آیا می توانیم در آزمون بعدی شرکت کنیم؟
خیر متقاضی نمی تواند بلافاصله در آزمونی که مرحله بعد برگزار می شود شرکت کند، اما در آزمونهای بعدی می تواند شرکت کند.
نمره قبولی در آزمون 50 به بالااست که البته در مواردی بسته به دانشگاه مورد نظر متغیر است و از 45 تا 75 تغییر می کند.
در حال حاضر برای شرکت در آزمون MSRT باید ۶۰ هزار تومان پرداخت نمایید که به صورت آنلاین از طریق سایت آزمون از داوطلبان دریافت می گردد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی زیر مراجعه نمایید:
یکی از بخشهای مهم زندگی روزمره خرید کردن است . چه به زبان فارسی و چه به زبان انگلیسی خرید کردن بخش مهمی است که در زندگی روزمره بسیار با آن مواجه می شویم.
در بحث امروز لغات و اصطلاحات پر کاربرد که در رابطه با خرید کردن است را برای زبان آموزان عزیز فراهم آوردهام. باما همراه شوبد:
Cheap |
ارزان |
Customer |
مشتری |
Discount |
تخفیف |
Expensive |
گران |
Price |
قیمت |
Sale |
فروش، فروش فوق العاده |
Shop |
مغازه |
Shopping bag |
ساک خرید |
Shopping list |
لیست خرید |
Special offer |
پیشنهاد ویژه |
To buy |
خریدن |
To sell |
فروختن |
To order |
سفارش دادن |
To go shopping |
خرید رفتن |
Do you have? آیا شما . دارید؟
Where can I find? کجا می تونم . را پیدا کنم؟
I’m just browsing. من فقط دارم می گردم
I’m just watching. من فقط نگاه می کنم
I’m looking for من دنبال . می گردم.
How much is this? قیمتش چنده ؟
Is this on sale? این تو حراجه ؟
Can I try it on? می تونم امتحانش کنم ؟
I’ll take it. برش میدارم/ میخواهمش
Do you take credit cards? آیا کارت اعتباری قبول میکنید؟
I’d like to return this. می خوام اینو پس بدم
I’d like to exchange this. می خوام اینو عوض کنم
I'm going to the store. I need to buy something من دارم به مغازه میروم .من نیاز دارم چیزی بخرم
That shop is selling everything off at a discount.
آن مغازه تمام اجناسش را با تخفیف می فروشد.
Let’s go shopping together in the afternoon
بعد از ظهر بیا با هم بریم خرید.
What time does this shop open? It opens at 9
این مغازه کی باز می شود؟ حدود 9 باز می شود.
Could you tell me where the cashier is?
می شه بگید صندوق کجاست؟
Would you like to come with me? شما مایل هستی (تمایل داری) با من بیایی ؟
I'm going shopping. دارم میرم خرید کنم
What time are you leaving? کی داری میری؟
How much do you have? چه مقداری شما داری؟
Return: پس دادن
Exchange: تعویض کردن
Try on: امتحان کردن
Pay for: پرداخت کردن
Discount: تخفیف
Sale price : قیمت حراجی
در این مطلب به بررسی افعال متعدی (Transitive Verbs) و افعال لازم (Intransitive Verbs) و تفاوت این دو فعل همراه با مثال میپردازیم.
افعال متعدی (transitive)
کلمه متعدی” به نظر بسیار پیچیده است، اما در واقع شناسایی افعال متعدی واقعا دشوار نیست. افعال متعدی بیان عمل و توسط یک شیء (چیز یا فرد است) که عملی را از فعلی دریافت می کند.
مثال:
John wants a car to go to school
جان یک ماشین می خواهد که به مدرسه برود.
Jimmy wrote a poem in my notebook.
جیمی یک شعر در دفتر من نوشت.
در مثالهای فوق همانطور که می بینید فعل های (want) و (wrote) یک مفعول مستقیم (a car) و (a poem) دارند و بنابراین افعال متعدی هستند. نتیجه این میشود که وقتی بعد از فعل، نیاز به وجود مفعول داریم، اون فعل transitive نامیده میشود.
*نکته: پس می تونیم بگیم که افعال به طور کلی در زبان انگلیسی به دو دسته تقسیم میشن:
افعالی که بعد از اون ها باید کلمه ای قرار بگیره تا معنا پیدا کنند و افعالی که بعد از اون ها، نیاز مبرمی به وجود کلمه ای دیگه ای نیست.
لیستی از افعال Transitive
Bring
Buy
Get
Give
Lend
Make
Offer
Pass
Pay
Promise
Read
Refuse
Send
Show
Take
Teach
Tell
Write
افعال لازم (intransitive)
این افعال نیز عملی را بیان می کنند، اما در این جملات مفعولی وجود ندارد. در واقع هیچ کلمه ای وجود ندارد که کاری رو آن انجام شود. پس این فعل Intransitive نامیده میشود.
یعنی بعد از این فعل، نیازی به آوردن هیچ کلمه ای به منظور معنادار کردن جمله نیست.
مثال:
She cried.
او گریه کرد.
Susan lives on the east side of the city.
سوزان در سمت شرق شهر زندگی می کند.
همانطور که می بینید در مثالهای بالا بعد از فعل ، مفعول مستقیمی وجود ندارد.
لیستی از افعال Intransitive
Appear
Arrive
Become
Belong
Collapse
Consist of
Cost
Depend
Die
Disappear
Emerge
Exist
Fall
Go
Happen³
Have
Inquire
Knock (sound)
Laugh
Lie (recline or tell untruth)
Live
Look
Last (endure)
Occur
Remain
Respond
Rise
Sit
Sleep
Stand
Stay
Swim
Vanish
Wake²
Wait
واژگان غیرفعال کلماتی هستند که معنی و مفهوم آنها را میدانید اما هنگام صحبت کردن یا نوشتن به یادشان نمیآورید برعکس تمام کلماتی را که بلد هستید و در مکالمه از آنها استفاده میکنید کلمات فعال هستند.
هنگام یادگیری زبان واژگان فعال و غیرفعال هر دو دائما در حال تغییرند. شما کلمات را بکار میبرید، آنها را فراموش می کنید، از کلمات جدید استفاده می کنید و کلمات قبلی را مرور میکنید. بنابراین، به مرور زمان کلمات فعال و غیرفعال جایشان را با هم عوض میکنند اما تعداد واژگان غیرفعال همیشه بیشتر است.
حتی هنگام صحبت به زبان مادری هم تعداد واژگان غیرفعال بیشتر از واژگان فعال است. تصور کنید چقدر تعداد کلماتی که در آثار شکسپیر و یا در سریال "بازی تاج و تخت" میبینید و میشنوید زیاد هستند؛ کلمههایی که هرگز موقع صحبت کردن از آنها استفاده نمیکنید.
مسلم است که شما هم به عنوان یک زبانآموز دوست دارید سلیس و روان صحبت کنید تا تأثیرگذار باشید. برای رسیدن به این هدف لازم است که هر چه میتوانید واژگان غیرفعال را به واژگان فعال تبدیل کنید. یعنی به مرور تعداد بیشتری از کلماتی را که بلد هستید به کلمات فعال تبدیل کنید. مسلم است که چنین کاری بسیار کمتر از یادگیری کلمات جدید زمان لازم دارد.
چطور می توانید کلماتی که قبلا یاد گرفته اید را Active کنید:
۱- کلمات پر تکرار (رایج) را بشناسید.
تا به حال تعداد لغاتی که انگلیسیزبانان استفاده میکنند را با تعدادی که در فرهنگهای لغت انگلیسی موجود است مقایسه کردهاید؟ جالب است بدانید تنها با یادگیری ۳۰۰۰ لغت از میان ۱۷۲۰۰۰ واژه موجود در فرهنگ لغت آکسفورد، قادر به فهم نود و هشت درصد از مکالمات زبان انگلیسی خواهید بود.
پس برای بهبود مکالمهی انگلیسی، تمرکز خود را بر آموختن کلمات متداول بگذارید.
۲- آموزههای لغوی خود را غنیتر کنید.
با توجه به این که شما کلماتی را از قبل بلد هستید، با شناخت ساختار کلمات و آشنایی با چگونگی ساختن کلمات جدید، قادر به افزایش تعداد آنها هستید. برای مثال، معنی کلمه "happy" (شاد و خوشحال) را میدانید پس میتوانید مشتقات آن را هم یاد بگیرید مثل unhappy ناراحت ، happiness (شادی) و یا happily (با شادمانی). با این روش، در آن واحد به جای یک کلمه، سه کلمهی دیگر را هم یاد گرفتهاید. پس این روش را امتحان کنید و بدون نگرانی از اشتباه سعی کنید به دنبال فرصتی جدید برای استفاده از ساختارهای جدید کلمات باشید.
۳- تلفظ درست کلمات انگلیسی را یاد بگیرید.
تلفظ در انگلیسی با سایر زبانها تفاوت زیادی دارد چرا که تکیه (استرس) روی کلمات، لهجه و آهنگ صدا در جمله بسیار با اهمیت است. به عنوان قدم اول، دیدن یک کلیپ ویدیویی کوتاه از کاربرد رایج کلمات در زبان محاورهی انگلیسی را به شما پیشنهاد میدهیم. زمان این کلیپ باید بیشتر از یک دقیقه باشد و در صورت وم زیرنویس آن را فعال کنید. کلیپ را چندین بار با دقت گوش کنید. بعد از اینکه گوش شما به نحوهی بیان جملات عادت کرد، همزمان با پخش کلیپ، آنها را تکرار کنید. این کار را تا وقتی ادامه دهید که سرعت، حالت صدا و استرسها را به خوبی تقلید کرده باشید. اگر تنها ده دقیقه در روز را به این کار اختصاص دهید، از پیشرفت خود در تلفظ بسیار متعجب خواهید شد.
۴- فرهنگ لغت را کنار بگذارید.
فرض کنید در حال یادگیری زبان چینی، اسپانیایی و یا هر زبان دیگری هستید در صورت فراموش کردن کلماتی که برای بیان منظور خود نیاز دارید، به فرهنگ لغتهای مشهور متوسل میشوید. اما اگر کلمهای را در زبان مادریتان فراموش کنید، بدون قطع کردن کلام و توسل به فرهنگ لغت، سعی میکنید با توضیح دادن و یا به کار بردن کلمات مترادف منظور خود را بیان کنید. در زبان مادری، هر زمان که بخواهیم کلامی تأثیرگذار داشته باشیم، باهوش به نظر برسیم و یا از کلمات بهتری استفاده کنیم به سراغ فرهنگ لغت میرویم. اما اغلب (بدون کمک فرهنگ لغت) جایگزینهای هوشمندانهای برای کلمهی فراموش شده به ذهنمان میرسد. انجام این کار هنگام صحبت کردن به زبان دوم هم، در بالا بردن مهارت ذهن شما برای پیدا کردن لغاتی که نیاز دارید بسیار موثر است. در بدترین حالت، کلمهی مورد نظر را توصیف کنید.
۵- یادآوری
از رایجترین روشهای زبانآموزی "نوشتن کلمههای جدید در یک دفترچه و یا روی فلش کارت" است. مشکل این است که چون کلمات به تنهایی و جدای از متن (context) نوشته شدهاند، یادآوری آنها کمی سخت است. به جای این کار، سعی کنید کلمهها را در داخل متن و در شرایط واقعی یاد بگیرید و تمرین کنید. بهترین روش نوشتن زیاد این کلمات است. برای این کار میتوانید با آنها داستان کوتاه و یا پیامهای مختلف بنویسید.
موضوع و روش موردعلاقهتان را انتخاب کنید: در رسانههای اجتماعی بنویسید، دفترچهی خاطرات روزانه داشته باشید و یا افکارتان را یادداشت کنید. تا جایی که میتوانید از کلمههای مختلف استفاده کنید. از مترادفها، معانی ضمنی مختلف، ساختارهای گرامر انگلیسی جدید و سبکهای مختلف نوشتاری استفاده کنید. نوشته خود را چندین بار بازخوانی کنید تا تکراری نباشد.
بعضی از افراد برای نوشتن روزانهی مطالب بیحوصله هستند و یا نوشتن برای آنها خستهکننده است. به کار بردن روشهای زیر برای این افراد موثر است:
در یک رقابت یا مسابقه شرکت کنید.
در زمینهی نوشتن خود را به چالش بکشید.
با مدرس زبان یا با دوستانتان شرطبندی کنید.
بابت هر موفقیتی به خودتان جایزه بدهید – برای مثال، یک هفته پشت سر هم بنویسید و برای خودتان شکلات بخرید.
۶- هوشمندانه بخوانید
می دانید که مهارت خواندن به گسترش واژگان کمک میکند چون هنگام خواندن، زبانآموز با کلمههایی مواجه میشود که قبلا نشنیده و مجبور است معنی آنها را پیدا کند. البته زبان کتابها از آنچه در مکالمههای روزانه بهکار میرود پیچیده تر است. به علاوه، خواندن باعث بهبود حافظه و افزایش تمرکز لازم برای زبانآموزی میشود.
اما آیا می دانید برای رسیدن به این اهداف، چگونه باید بخوانید؟
موقع خواندن داستانهای تخیلی، در داستان غرق میشویم و به قلم غنی نویسنده توجهی نمیکنیم. تمرکز شما روی لغات در خواندن داستانهایی که از زبان اول شخص نوشته شده، بیشتراست. پس سعی کنید اینگونه داستانها را بخوانید. فکر نکنید افزایش واژگان فعال کار بسیار سخت، زمانبر و چالش برانگیزی است و یا مثل علم عصبشناسی برای خبره شدن به سالها تلاش نیاز دارد. تبدیل واژگان غیرفعال به واژگان فعال یک روند طبیعی است که هر فردی در طول زندگیاش آن را تجربه میکند و نحوهی انجام آن به خود شما بستگی دارد. اولین قدم اینست که بدانید اینکار چگونه باید انجام شود.
پس، هر وقت به خوبی از عهدهی انجام این روشها برآمدید، در مسیر درست افزایش واژگان فعال خود قرار گرفتهاید.
ورودی در زبان انگلیسی به معنای "جملات و عباراتی در زبان انگلیسی است که شما آنها را می خوانید یا می شنوید" . ورودی درست برعکس خروجی است. "خروجی ساختن و نوشتن جملات و عباراتیست که قبلا شنیده یا خوانده بودید".
تا به حال فکر کردید که پگونه به این سادگی به زبان مادریتان صحبت می کنید؟ این فرآیند ناخودآگاه است : یعنی چیزی خود به خود در ذهن شما شکل می گیرد که اگر مایل بودید می توانید آن را به زبان بیاورید.
پروسه یادگیری به شکل زیر است:
شما ورودی کسب می کنید- یعنی جمله ای را می خوانید یا می شنوید. اگر معنی این جملات را فهمیدید، آنها در حافظه شما ذخیره می شوند.
وقتی که می خواهید چیزی بگویید یا بنویسید (وقتی که می خواهید خروجی بسازید یا تولید کنید)، مغز شما به دنبال جمله ای قبلا خوانده یا شنیده اید می گردد. جمله ای که با معنی آنچه که می خواهید بیان کنید جور در بیاید. سپس آن جمله را تقلید می کند (همان جمله یا مشابه آن را می سازد) و در نهایت شما جمله خودتان را می سازید. این فرآیند ناآگاهانه است ، یعنی مغز شما آن را خود به خود انجام می دهد.
مغز شما به دنبال جملات کامل نمی گردد ، بلکه تنها به بخشها یا اجزائی از جملان نیاز دارد و می تواند با استفاده از این اجزا جملاتی بسیار پیچیده و طولانی بسازد. بنابراین مغز شما از چندین جمله که قبلا شنیده و بخاطر سپرده بودید برای ساختن جمله اصلی استفاده می کند. هر چه جملات بیشتری در اختیار مغز قرار دهید (ورودی) به همان نسبت مغز شما هم می تواند جملات پیچیده تر، طولانی تر و بیشتری بسازد یا تولید کند(خروجی).
مدل فراگیری زبان که در بالا توضیح دادم توسط پروفسور استیفن کراشن ارائه شده است. این مدل یادگیری زبان اصلی(مادری) توسط یک کودک را بیان می کند. یک کودک ابتدا به صحبتهای والدین و اطرافیانش گوش می کند . مغز او جملات را دریافت و جمع آوری می کند و روز به روز در تولید یا ساخت چملات خودش ماهرتر می شود و تا سن 5 سالگی می تواند نسبتا روان صحبت کند.
و اما این روند برای یادگیری زبان خارجی نیز مصداق دارد. در واقع ما فکر می کنیم که این تنها راه صحیح فراگیری یک زبان است .
تاکید این روند برای زبان آموزان
مغز انسان جملات را بر اساس جملاتی که قبلا دیده یا شنیده است (ورودی) می سازد. بنابراین برای پیشرفت شما در فراگیری یک زبان خارجی لازم است که مغزتان را با حجم زیادی از ورودی پر کنید. این ورودی بایستی جملات صحیح و قابل درک برای شما باشد. قبل از اینکه بتوانید به یک زبان خارجی صحبت کنید یا بنویسید ، مغز شما باید به اندازه کافی جملات صحیح در آن زبان را دریافت کرده باشد.
خروجی( تمرین نوشتن و صحبت کردن) از اهمیت کمتری برخوردار است زیرا به این طریق نمی توانید مهارتهای زباتان را افزایش دهید ، در واقع باید به خاطر داشته باشید که شما ممکن است انگلیسیتان را با با خروجی زود هنگام و کم دقت تخریب کنید. همچنین این امکانپذیر است که مهارتهای خروجی خوبی را بدون تمرین خروجی (نوشتن و صحبت کردن) کسب کنید.
شما خیلی هم به قواعد گرامری نیاز ندارید. شما زبان مادریتان را بدون مطالعه دستور زبان فرا گرفتید. بنابراین شما می توانید به همین طریق یک زبان خارجی را هم بیاموزید. ( البته این اصلا به این معنی نیست که نباید گرامر آموخت . مطالعه گرامر در جای خود می تواند بسیار سودمند باشد. منظور ما اینست که باید به ورودی اهمیت بیشتری نسبت به گرامر قائل شد).
منابع
ورودی جالب و سرگرم کننده به شما کمک که نگرش خود را نسبت به زبان (انگلیسی) عوض کنید. در ابتدا ممکن است فراگیری زبان برای شما لازم ، اما خسته کننده به نظر بیاید، چیزی مانند هر روز بیدار شدن و به سرکار رفتن. اما اگر شما منابع جالب و لذت بخشی در زمینه های آموزشی زبان پیدا کنید (مانند کتابه، فیلمها، و وب سایتهای آموزشی یا انگلیسی زبان)، دیگر فراگیری زبان برای شما تبدیل به یک سرگرمی روزمره خواهد شد. خواندن کتابهای داستان و کارتون و فیلمهای زبان انگلیسی که در عین حال با سطح زبان شما مطابقت داشته باشد یک ورودی یا منبع خوب محسوب می شود.
هر فردی که بیش از یک زبان میداند این توانایی را دارد که یک واژه یا یک جمله را از زبان مبدأ با استفاده از یک واژه یا جمله معادل در زبان مقصد توضیح دهد. این در واقع آغاز ترجمه است. اما فقط آغاز است، زیرا چنین ترجمه ای به خودی خود شخص را یک مترجم ماهر نمیکند. علاوه بر دانش زبان مبدأ و مقصد یک مترجم باید استعداد ترجمه هم داشته باشد که بعضی افراد از این موهبت برخوردارند. به زبان دیگر، ترجمه مانند راندن دوچرخه یک مهارت اکتسابی نیست، بلکه انجام ترجمه کمابیش همانند نواختن ویولون یک قریحه ذاتی است که بعضی از افراد این قریحه را دارا بوده و بعضی دیگر فاقد آن هستند. همینطور، استعداد ترجمه ااما نشانگر بهره هوشی بالاتر یا پایینتر نیست و همچنین نشانگر این نیست که فرد به لحاظ زبانی با استعداد است. ترجمه یک مهارت ذاتی است که فرد را قادر میسازد که یک متن را سریع و دقیق از یک زبان به زبان دیگر ترجمه کند. در صورتی که شما این استعداد را دارید اقتضا میکند که آن را پرورش دهید و از آن استفاده کنید زیرا هرگز مترجمین خوب به وفور وجود ندارند و تقریبا بدیهی است که مترجمین خوب میتوانند فرصت های مناسبتری برای کار و فعالیت پیدا نمایند.
اولین لازمه یک مترجم حرفه ای، داشتن دانش کامل از زبانهای مبدأ و مقصد میباشد. بنابراین، نمیتوان فردی را که بطور کامل با دو زبان مبدأ و مقصد آشنا نباشد یا به اندازه گویشوران هر دو زبان به واژگان تسلط نداشته باشد یک مترجم توانا معرفی کرد، هر چند چنین فردی واجد تحصیلات دانشگاهی باشد.
دومین لازمه یک مترجم موفق، آشنایی کامل با فرهنگ مبدأ و مقصد است. زبان پدیده ای زنده و پویاست و نمیتواند جدا از فرهنگی باشد که در آن تکلم یا نوشته میشود. زبان نه تنها برای نامیدن اسامی اشیا و انواع گوناگون فعالیتها، بلکه ایجاد ارتباط در احساسات، دیدگاهها، عقاید و چیزهای دیگر به کار گرفته میشود. از اینرو، برای آشنایی کامل با یک زبان، فرد باید با فرهنگی که زبان در آن استفاده میشود آشنا باشد. به عبارت دیگر، باید با گویشوران آن زبان و رسوم، رفتارها، عقاید و کلیه چیزهایی که فرهنگ را تشکیل میدهد آشنا باشد.
سوم اینکه مترجم باید پا به پای رشد و تغییرات در زبان پیش برود و در زمینه ظرایف زبانی و نو واژگان به روز باشد. این بدین دلیل است که زبانها دائما در حال تحول هستند و هر سال معانی واژهها تغییر میکند، به طوری که یک عبارت توهین آمیز ممکن است تحسین آمیز شود و یا یک واژه خنثی میتواند سرشار از بار معنایی گردد. به عنوان مثال، حدود سه دهه پیش واژه انگلیسی "Gay" صرفا به معنی شاد و بشاش بود، ولی در دنیای امروز برای تعریف و شناسایی گروه خاصی از اجتماع به کار میرود. همین طور، مدتها پیش مردم دنیا در مورد "دلار قدرتمند" صحبت میکردند، در حالی که اکنون با مسافرت به خارج میتوان فهمید که وما دلار پول رایج و مورد ترجیح افراد نیست.
چهارم اینکه باید بین زبانهایی که فرد از آنها و یا به آنها ترجمه میکند تفاوت وجود داشته باشد. به طور کلی، فرد از یک زبان دیگر به زبان مادری خود ترجمه میکند، به این دلیل که به زبان مادری آشناست و این در حالی است که حتی سالها مطالعه و تجربه وماً فرد را قادر به آشنایی کامل با یک زبان اکتسابی نمیسازد. استثناهای این قانون معمولاً افرادی هستند که در بیش از یک فرهنگ زندگی کرده اند و بهطور معمول به بیش از یک زبان صحبت کرده اند. چنین افرادی ممکن است قادر به ترجمه دوسویه باشند. همچنین عده ای محدود از افراد مستعد و بانبوغ با برخورداری از موهبت تبحر در یک زبان دیگر میتوانند دوسویه ترجمه کنند که البته تعداد آنها بسیار محدود میباشد. با ذکر این موارد باید این حقیقت را پذیرفت که در حالیکه توانایی یک مترجم ماهر در نوشتن و تکلم زبان مقصد (زبان مادری) ممکن است بدون نقص بنظر برسد، فرد مذکور نمیتواند وما قادر به نوشتن یا تکلم عالی در زبان مبدا یعنی زبانی که از آن ترجمه میکند باشد. بنابراین ذکر این نکته ضروری است که ممکن است یک شخص کاملا قادر به نوشتن و خواندن در سطح عالی در زبانی که از آن ترجمه میکند نباشد، در حالی که از یک مترجم خوب این انتظار میرود که یک نویسنده و گویشور خوب در زبان مادری خود باشد.
پنجم اینکه یک مترجم حرفه ای باید قادر به ترجمه در بیش از یک رشته علمی باشد. در بسیاری از موارد، از بیشتر مترجمین حرفه ای خواسته میشود تا در رشته های متعددی ترجمه کنند و بنابراین برای یک مترجم حرفه ای غیرمعمول نیست که در طول سال متون بسیاری از رشته های علمی را در زمینه هایی از قبیل موضوعات ی، اقتصادی، حقوق، پزشکی، ارتباطات و غیره برگردان نماید. پر واضح است که در چنین شرایطی یافتن مترجمی که اقتصاددان، وکیل، پزشک و مهندس و یا به عبارتی مجموع همه اینها باشد بسیار مشکل بلکه محال خواهد بود.
یک مترجم حرفه ای باید قادر به کسب دانش کافی و فراگیری گنجینه لغات مرتبط با آن باشد تا بتواند به انجام ترجمه های کاملا دقیق و صحیح در زمینه های گوناگون تخصصی و فنی بپردازد.
با این حال، شخص مترجم باید یک حس کنجکاوی ذاتی نسبت به بسیاری از زمینههای مختلف دانش بشری و نیز علاقه به افزایش گنجینه واژگان خود در انواع مختلف رشتههای مرتبط و غیر مرتبط داشته باشد.
ششم، بسته به روش موردنظر یعنی نوشتن، تکلم یا املا، مترجم برجسته باید بداهت و توانایی نوشتن و تکلم را داشته باشد. به سخن دیگر، توانایی بیان شفاهی و نوشتاری را واجد باشد و مانند یک گزارشگر بتواند نظرات را در زمان مناسب و به زبانی قابل فهم انتقال دهد. در واقع، ترجمه گونه ای از نوشتن و صحبت کردن است و مترجم به تعبیری یک نویسنده و سخنران به شمار میرود.
هفتم، یک مترجم حرفه ای باید در خود عادت انجام ترجمه با سرعت خوب را پرورش دهد. برای این کار دو دلیل وجود دارد: اول اینکه بیشتر مشتریان برای محول کردن یک کار ترجمه تا آخرین دقیقه صبر کنند و در نتیجه با معمولترین سوال در این حرفه به مترجم یا مرکز ترجمه روی می آورند که "چقدر سریع این کار برای من آماده میشود؟" یک مترجم حرفه ای باید آماده باشد که یک چنین کار طولانی را در یک بازه زمانی کوتاه بپذیرد، زیرا در غیر اینصورت از چنین مشتری خاص و یا بسیاری از مشتریان دیگر کاری دریافت نخواهد کرد. دوم اینکه دستمزد ترجمه به صورت کلمه ای پرداخت میشود و هرچه شخص در یک ساعت کلمات بیشتری ترجمه کند درآمد بیشتری خواهد داشت. از این رو، مترجمین با ظرفیت انجام کار بالاتر و سریعتر در این میان موفقتر خواهند بود.
هشتم، یک مترجم باید مهارتهای پژوهشی را در خود رشد دهد و قادر به دسترسی به آن دسته از منابع مرجع باشد که برای انجام ترجمه با کیفیت بالا ضروری هستند. بدون چنین منابعی امید نمیرود که حتی بهترین مترجمین بتوانند به شمار زیادی از موضوعات رشتههای مرتبط بپردازند. مترجمین متعهد آنهایی هستند که همیشه در جستجوی منابع مرجع جدید هستند و در طول زمان یک بانک اطلاعاتی مورد استفاده در کار خود ایجاد میکنند.
نهم، در دنیای کنونی مترجم نمیتواند با سخت افزار، نرم افزار، فاکس، مودم، شبکه بین المللی اطلاعات یا اینترنت و آخرین پیشرفتهای رسانه ای در این زمینه بیگانه باشد، زیرا امروزه ترجمه کاملا به ابزارهای الکترونیکی وابسته شده است و دوره دست نویسی، ماشین تحریر و دیگر وسایل ارتباطی "ماقبل تاریخ" گذشته است. به عبارت دیگر، هرچقدر شخص بیشتر درگیر ترجمه شود، بیشتر درگیر آخرین پیشرفتهای فناوری میگردد.
دهم، مترجمی که آرزو دارد بر یک اساس نسبتا با ثبات و منظم به کار ترجمه بپردازد باید با دقت این حقیقت را در نظر بگیرد که در حالی که برخی از زبانهای خاص دنیا دارای بالاترین تقاضا هستند برخی دیگر از زبانها چنین شرایطی را ندارند. برای مثال، در شهرهایی چون واشنگتن و لس آنجلس تقاضای بالایی برای زبانهای ژاپنی، آلمانی، اسپانیایی، چینی، فرانسوی، عربی، روسی و ایتالیایی وجود دارد اما تقریبا تقاضا برای زبان های فارسی، بلغاری، چک و آفریقایی زیاد نیست. از آنجایی که زبان فارسی به عنوان زبان مادری و مسلط اکثر مترجمین کشور ما در میان گروه دوم جای میگیرد توصیه میشود که مترجمین و ترجمه آموزان حتی الامکان تبحر زبانی در یکی از زبانهای گروه اول کسب نمایند. همینطور، این نکته را بطور جدی در نظر بگیرند که آیا زبان خاص آنها تقاضای کافی جهت سرمایهگذاری عظیم و صرف زمان و تلاش را دارد. به عبارت دیگر، شخص مترجم باید همواره شرایط را سنجیده و مشاهده نماید که زبان خاص او چه توانایی بالقوه ای در یک ناحیه جغرافیایی مورد نظر دارد.
در واقع، ده نکته اشاره شده تحت عنوان ضروریات حرفه ای مترجم مهمترین معیارهای پیشبرد حرفه ترجمه به شمار میروند. البته واضح است که ملاحظات و نظریات دیگری هم ممکن است وجود داشته باشند که به اندازه موارد فوق مهم نیستند. نکته ای که نباید فراموش کرد این است که چنانچه مترجم یا ترجمه آموز از عهده ده معیار اشاره شده برآید باید همواره در جهت رعایت دقیق و کامل آنها بکوشد و از آن موارد در ترجمه عملی متون مختلف و نیز مقاصد حرفه ای شخصی خود به نحو احسن استفاده نماید.
مترجم برجسته ممکن است در خود برخی عادات بد یا خوب را پرورش دهد. برخی از عادات بد ترجمه به شرح ذیل میباشند:
یکی از عادات بد ترجمه بدور بودن مترجم از زبان مبدا برای یک دوره زمانی معین است، زیرا با توجه به پویایی رشتههای علمی و نیز مقولههای زبانی در صورت دور شدن از زبان مبدا دانش پیشین شخص در این زمینهها دیگر قابل اعتماد و کافی نمیباشد.
یک عادت بد دیگر استفاده از راههای میانبر و غیرمجاز هنگام ترجمه است. چندین نوع میانبر در ترجمه وجود دارد که معمولترین نوع آنها، قصور در جستجو و پیدا نمودن معنای واژه ای است که شخص به طور قطعی نسبت به چگونگی برگردان آن مطمئن نیست. بدین ترتیب، چنانچه شخص- حتی بعد از بررسی همه معانی موجود- نسبت به معنای یک واژه مطمئن نگردد لازم است در قسمت یادداشت یک مترجم مفهوم آنرا بگنجاند و یا اینکه از طرق دیگر ذکر کند که مشکلی در ترجمه آن لغت خاص وجود داشته است، زیرا در غیر این صورت، مطلب نهایی ممکن است گمراهکننده و غلطبرانگیز باشد.
یک نوع میانبر غیر مجاز دیگر در ترجمه، خلاصه کردن یک پاراگراف به جای ترجمه کامل آن است. چنین چیزی به عنوان خلاصه ترجمه یک پاراگراف با یک سند محسوب میشود. باید دانست اگر درخواست برای خلاصه مطلب باشد این دقیقا چیزی است که مترجم میباید فراهم کند. در حالی که در این حرفه، ترجمه درخواستی اغلب به صورت کلمه به کلمه یعنی برگردان کامل و تام متن مبدا مورد نظر میباشد. زمانی که ترجمه کلمه به کلمه سفارش شود هر نوع نقصان در تحویل کامل ترجمه نوعی میانبر غیر مجاز به شمار میرود. متاسفانه، گاهی اوقات برخی از مترجمین این نکته را مورد بیتوجهی قرار میدهند، مخصوصا زمانی که کار بیشتری نسبت به آنچه در زمان ضرب الاجل تعهد داده اند میپذیرند و در نتیجه تصمیم به خلاصه سازی متن تا پیش از سررسید زمان ضرب الاجل میگیرند.
در نهایت، بدترین عادت برای مترجم آن است که گمان نماید که در برهه ای چنان نسبت به زبانهای مبدا و مقصد اشراف و احاطه دارد که کار وی نیاز به هیچگونه بازبینی و اصلاح ندارد. به عبارت دیگر، بازماندن از بهبود و پیشبرد بیشتر مهارتهای زبانی و احساس غرور کاذب و بی نیازی نسبت به تکمیل دانسته های خود میتواند زمینه را برای واماندگی حرفه ای مترجم رقم بزند.
آنچه تا به حال اشاره شد در زمینه عادات بد ترجمه بود. از طرف دیگر، نباید در این میان عادات خوب ترجمه مورد غفلت واقع شوند. مهمترین عادت ترجمه خوب، در وهله اول، اجتناب از عادات بد ترجمه است (یعنی همانطوری که به قول لقمان حکیم باید "ادب را از بی ادبان آموخت")، اما روشهای دیگری نیز برای پرورش عادات خوب ترجمه وجود دارد.
یک راه عالی مطالعه پیشینه حرفه ای در همان زمینه علمی است که مترجم در آن به انجام ترجمه میپردازد. برای مثال، مطالعه مجلات تخصصی علمی میتواند به اشخاص در یادگیری سبکهای به کار رفته در متون علمی کمک کرده و در ترجمه کارآمد موضوعات علمی و فنی مؤثر باشد. همینطور، اشخاصی که به ترجمه اسناد تجاری روی می آورند باید مجلات مربوط به تجارت و بازرگانی از قبیل وال استریت ژورنال را مطالعه نمایند. البته باید دانست که برای ترجمه مقالات علمی لازم نیست که شخص مترجم دانشمند باشد، همانگونه که برای ترجمه متون تجاری داشتن مدرک دانشگاهی در اقتصاد و بازرگانی ضروری نمیباشد، اما پر واضح است که داشتن دانش و درک عمومی در چنین موضوعاتی، زمینه را به نحو بارزی برای ترجمه دقیق متون مربوطه فراهم میسازد.
یک عادت خوب دیگر، استفاده مستمر از فرهنگ لغتها میباشد. هر چند ممکن است بعضی مواقع پیدا کردن فرهنگ لغتهای خوب به سادگی میسر نباشد، مترجم میتواند با شناسایی فرهنگهای مناسب و مخاطبین مورد نظر، آنها را از کتابفروشیها و ناشرین مربوط فراهم نماید.
در نهایت، یکی از عادات خوب ترجمه گردآوری لیست لغات و ایجاد یک کتابخانه مرجع میباشد. این امر بدین دلیل است که در اکثر موارد، تمامی لغات و اصطلاحات مورد نیاز مترجم در فرهنگ لغات آورده نشده اند و این فرهنگها تمامی اطلاعات مربوط به منابع تخصصی را ندارند.
نباید فراموش کرد که در هر زمینه علمی پیشینه و کتابشناسی حرفه ای و نیز تسهیلاتی برای مترجمین توسط سازمانهای مربوطه در آن زمینه وجود دارد. علاوه بر آن، در سالهای اخیر، آگاهی روبه فزونی نسبت به اصطلاح شناسی حرفه ای وجود داشته است و با پیشرفت پیوسته و روزافزون فناوری رایانه ای، پایگاههای اطلاعاتی در حال رشد و گسترش بوده اند که در نهایت امر ترجمه را پیش از پیش تسهیل نموده اند. در مجموع، میتوان گفت که منابع مرجع خوب در ترجمه متون تخصصی نقش طلایی ایفا مینمایند و مترجم مجرب و کارآزموده میتواند با گذر زمان کتابخانه ای گسترده از منابع و مراجع را تدارک ببیند که در پاسخگویی به نیازهای انواع ترجمه بسیار ضروری و حیاتی خواهد بود.
1.بدون خجالت صحبت کنید.
فقط یک راه برای یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد و آنهم اینست که دهانتان را باز کنید و به انگلیسی صحبت کنید! دائماً صحبت کنید تا خوب پیشرفت کنید. اصلاً مهم نیست کلمهای را اندکی بلد هستید یا تلفظ تان خوب نیست. اگر میخواهید پیشرفت کنید فقط باید صحبت کنید.
نکته دیگری که هنگام صحبت کردن به انگلیسی باید به آن بیشتر توجه کنید، گرامر است. برای اینکه بخواهید با کسی به انگلیسی صحبت کنید لازم نیست کاملاً به گرامر مسلط باشید. انگلیسی زبانان به این اهمیت نمیدهند که گرامرتان خوب است یا بد بلکه فقط میخواهند منظورتان را متوجه شوند و صحبت را ادامه دهند. در بسیاری از برنامههای یادگیری زبان بر مقولۀ گرامر تأکید زیادی میشود و به مکالمه کمتر توجه میشود. عقیدۀ آنها اینست که قبل از شروع به مکالمه باید به تمامی قواعد گرامری مسلط باشید و همین امر باعث کاهش اعتماد به نفس موقع صحبت کردن میشود. این همان شنا کردن بر خلاف جریان رودخانه است. اول باید یاد بگیرید چطور صحبت کنید تا اعتماد به نفس خود را بدست آورید و بعداز اینکه به تسلط نسبی رسیدید، گرامر خود را اصلاح کنید.
هر کسی اشتباه میکند حتی خود انگلیسی زبانان. هیچ کسی هم با تسلط کامل به زبان انگلیسی به دنیا نمیآید؛ کسب این مهارت مستم گذشت زمان و تلاش و تمرین زیاد است.
پس از اشتباهات خود مایوس نشوید، آنها را بپذیرید و به خاطر نقش مفیدی که در یادگیری شما دارند قدرشان را بدانید!
2.به یادگیری ادامه دهید و دلسرد نشوید.تقریباً هر کسی که انگلیسی یاد می گیرد دچار این مشکلات میشود که در روند یادگیری کاملاً طبیعی است. اگر واقعاً در انگلیسی غرق شده باشید این روند فقط چند هفته طول میکشد اما اگر هفتهای دوبار سراغ انگلیسی میروید این حالت سالها طول خواهد کشید. تنها راه غلبه بر این نوع شکست، تمرین است و تمرین است و تمرین.این مسئله که در حین یادگیری احساس دلسردی می کنید و گاها انگیزه خود را از دست می دهید فقط مختص به شما نیست. امری بسیار طبیعی است و برای تمامی زبان آموزانی که امروز برای خودشان استاد هستند اتفاق افتاده است. پس فکر نکنید یادگیری محال است . ادامه دهید.
3. خودتان را با افراد انگلیسی زبان مقایسه نکنید.
بدون توجه به سطح زبانتان باید تلاش کنید تا بالاتر بروید و به هر آنچه که انجام دادهاید افتخار کنید و کاری نداشته باشید که دیگران چه فکری میکنند چون آنها این را نمیدانند که شما ساعتها تمرین کردید تا به این سطح برسید و خبر ندارند که چقدر تلاش کردید.این بدان معنا هم هست که نباید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. آدمها همه با هم فرق میکنند؛ یکی زودتر یاد میگیرد و دیگری باید زمان بیشتری را صرف کند. شاید یکی از دوستانتان به خاطر 3 سال زندگی در لندن بتواند انگلیسی را خیلی خوب صحبت کند ولی این دلیل نمیشود که روند یادگیری شما اشتباه باشد. بعضی افراد از شکست دیگران لذت میبرند ولی نباید به آنها اهمیت بدهید. به جای اینکه وقت خود را تلف کنید که آنها دربارۀ شما چه فکری میکنند، همان زمان را برای پیشرفت و تمرین خود بگذارید.
4.خود پسند و عقل کل نباشید.
انگلیسی بخش کوچکی در مغز شما نیست بلکه یک روند یاگیری است که شاید کمی سخت و متناقض به نظر برسد. وقتی نهایتاً به مهارت بالا میرسید (که هر معنایی میتواند داشته باشد و در هر سطحی) .
5. این موارد را هیچگاه از یاد نبرید:
شما میتوانید در کلاس های تدریس خصوصی مکالمه استاد شانژاد شرکت کنید
درباره این سایت